تهران، خیابان انقلاب، بین چهارراه ولیعصر و فلسطین، نبش خیابان مظفر جنوبی، پلاک ۱۰۷۰ ، واحد ۵

مرکز تماس همکال

مرکز تماس همکال

تحقیقات برند

تحلیل مدل چهار سطحی برند و بررسی ابعاد مختلف تحقیقات برند

برند چیزی فراتر از یک نام یا لوگوست. برند، تجربه‌ای است که در ذهن مشتریان حک می‌شود و با هر تعامل، معنا و عمق تازه‌ای پیدا می‌کند. در مسیر ساخت و تقویت این تجربه، مدل چهار سطحی کوین لین کلر یکی از کامل‌ترین چارچوب‌ها را برای تحلیل جایگاه برند ارائه می‌دهد. این مدل به ما نشان می‌دهد که چگونه یک برند، از شناخت اولیه تا شکل‌گیری قضاوت و وفاداری در ذهن مشتری، سفر می‌کند. در این میان، نقش تحقیقات برند در شناخت نقاط قوت، ضعف و فرصت‌های بهبود اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند. زمانی که کانال‌هایی مانند مرکز تماس در این فرایند به درستی دیده شوند، می‌توانند سهم قابل توجهی در ارتقاء تصویر ذهنی برند ایفا کنند. در ادامه، با تحلیل دقیق ابعاد مدل چهار سطحی و بررسی شیوه‌های کارآمد تحقیقات برند، مسیری روشن برای ساختن تجربه‌ای ماندگار پیش روی شما خواهیم گذاشت.

مدل چهار سطحی برند چیست و چرا اهمیت دارد؟

ساختن یک برند قدرتمند شبیه معماری بنایی ماندگار است؛ بنایی که باید از پایه‌های محکم برخوردار باشد و در هر طبقه، تجربه‌ای ارزشمند برای مخاطب خلق کند. کوین لین کلر، با معرفی مدل چهار سطحی برند، چارچوبی ارائه داد که این فرایند را به شکلی دقیق و سیستماتیک توضیح می‌دهد.
در این مدل، برند به چهار مرحلهٔ کلیدی تقسیم می‌شود: هویت برند، عملکرد برند، قضاوت برند و پیوند عاطفی. هر مرحله به عنوان سکویی برای مرحلهٔ بعد عمل می‌کند و بدون تسلط بر هر سطح، حرکت به سطح بالاتر ممکن نیست.
اهمیت این مدل در این است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با دیدی شفاف، تصویر ذهنی برندشان را در ذهن مشتریان بسازند، تقویت کنند و بهبود ببخشند. تحقیقات برند به عنوان ابزاری مکمل، داده‌هایی ارزشمند از تجربیات واقعی مشتریان فراهم می‌کند تا ارزیابی این سفر چهار مرحله‌ای ممکن شود.

سطح اول: هویت برند و نقش شناخت اولیه

هر برندی پیش از آنکه قضاوت شود یا احساسی در دل مشتری ایجاد کند، باید به درستی شناخته شود. اینجا دقیقاً جایی است که مرحلهٔ اول مدل چهار سطحی آغاز می‌شود: هویت برند.
هویت برند به این سؤال اساسی پاسخ می‌دهد: “من کیستم؟” پاسخ به این پرسش، پایهٔ ارتباط میان برند و مخاطب را شکل می‌دهد. انتخاب نام مناسب، طراحی لوگو، رنگ‌بندی، لحن ارتباطی و حتی ارزش‌هایی که برند به آن‌ها پایبند است، همگی اجزای هویت برند را تشکیل می‌دهند.

اما شناخت اولیه صرفاً یک ارتباط ظاهری نیست. در جهانی که مشتریان با انبوهی از برندها روبرو هستند، آن‌هایی ماندگار می‌شوند که هویت خود را با شفافیت و انسجام منتقل کنند.
در این مسیر، تحقیقات برند نقش کلیدی بازی می‌کند؛ چراکه بدون تحلیل دقیق از برداشت مخاطبان، نمی‌توان فهمید آیا هویت برند همان تصویری است که سازمان انتظار دارد یا نیازمند بازنگری است.

مطالعه کنید:  شاخص خالص مروجان و ارتباط آن با نظرسنجی تلفنی چیست؟

سطح دوم: عملکرد برند و پاسخ‌های مشتریان

پس از شکل‌گیری هویت، نوبت به عملکرد برند می‌رسد؛ جایی که مشتریان با واقعیت برند روبه‌رو می‌شوند و تجربه‌ای عینی از آن به دست می‌آورند. در این مرحله، برند باید پاسخگوی این پرسش باشد: “برند چه می‌کند و چگونه نیازهای من را برآورده می‌کند؟”

عملکرد برند شامل کیفیت محصول یا خدمت، قابلیت اعتماد، کارایی، طراحی، قیمت‌گذاری و حتی خدمات پس از فروش می‌شود. برای مثال، کیفیت پاسخ‌گویی در مرکز تماس یا سرعت رفع مشکلات مشتریان، بخشی از این عملکرد محسوب می‌شود. عملکرد برند، زیربنای قضاوت‌های بعدی مشتریان است؛ بنابراین کوچک‌ترین ضعف در این بخش، می‌تواند تاثیراتی بزرگ بر سطوح بالاتر مدل بگذارد.

در این میان، تحقیقات برند به کمک سازمان‌ها می‌آید تا دریابند که آیا وعده‌های برند در عمل نیز تحقق یافته‌اند یا خیر. تحلیل بازخوردهای واقعی مشتریان، کشف نقاط قوت عملکردی و شناسایی گلوگاه‌های تجربهٔ مشتری، از مهم‌ترین وظایف تحقیقات برند در این مرحله است.

 

تحقیقات برند (2)

 

 

سطح سوم: قضاوت برند؛ شکل‌گیری ادراک و ارزش‌گذاری

در سومین سطح از این مدل، مخاطبان وارد مرحله‌ای می‌شوند که برند را تحلیل و ارزیابی می‌کنند. اینجا نقطه‌ای است که برند باید پاسخ دهد: “آیا ارزش انتخاب شدن را داریم؟”

قضاوت برند بر پایه‌ی عملکرد گذشته و تصورات ایجاد شده در ذهن مشتریان شکل می‌گیرد. عواملی مانند کیفیت ادراک شده، اعتبار برند، میزان شایستگی نسبت به رقبا و میزان درک مسئولیت اجتماعی، همه در این سطح نقش ایفا می‌کنند.
مشتریان بر اساس این قضاوت‌ها تصمیم می‌گیرند که به برند اعتماد کنند یا خیر، آن را توصیه کنند یا کنار بگذارند. اهمیت این مرحله در این است که ادراکات ایجاد شده، می‌توانند حتی بر تجربه‌های آینده مشتری نیز سایه بیندازند.

در این نقطه، تحقیقات برند یک ابزار حیاتی برای مدیران است. به کمک تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده از نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌های عمقی و تحلیل بازخوردهای تماس با مراکز پشتیبانی، می‌توان درک کرد که چه عواملی بیشترین تاثیر را بر قضاوت مشتریان گذاشته‌اند و در صورت لزوم، مسیر اصلاحی تعریف کرد.

سطح چهارم: پیوندهای عاطفی و ایجاد وفاداری به برند

در بالاترین سطح مدل کوین لین کلر، هدف نهایی برند آشکار می‌شود: ایجاد پیوندهای عاطفی عمیق با مشتریان. در این مرحله، برند بخشی از احساسات مشتری شده است.

پیوندهای عاطفی زمانی شکل می‌گیرند که مشتریان برند را نه تنها به خاطر کیفیت محصولات یا خدمات، بلکه به دلیل ارزش‌های مشترک، تجربیات مثبت و حس تعلق انتخاب می‌کنند. وفاداری واقعی در اینجا متولد می‌شود؛ وفاداری‌ای که فراتر از منطق خرید و رقابت قیمت است.

مطالعه کنید:  4 مورد از مهم‌ترین تاثیرات سیستم تماس ویپ بر کاهش استرس در محیط کار

برای برندهایی که می‌خواهند به این قله برسند، تحقیقات برند نقش قطب‌نمایی حیاتی ایفا می‌کند. فهمیدن اینکه چه چیزی باعث می‌شود مشتری احساس وابستگی کند یا چه تجربه‌هایی این اتصال را تقویت می‌کنند، تنها از طریق تحلیل دقیق داده‌ها و شنیدن صدای واقعی مشتریان – از جمله بازخوردهایی که در تماس‌های پشتیبانی ثبت می‌شود – ممکن است.

تحقیقات برند؛ ابزاری برای کشف تصویر واقعی در ذهن مشتریان

تحقیقات برند، همچون آینه‌ای است که تصویر دقیق‌تری از نحوه درک برند توسط مشتریان ارائه می‌دهد. در واقع، هر یک از سطوح مدل چهار سطحی برند به نوعی نیازمند تحقیقات مستمر برای شفاف‌تر شدن تصویری است که در ذهن مخاطبان شکل گرفته است. از سطح اول، یعنی هویت برند، تا سطح چهارم که پیوند عاطفی و وفاداری را در بر می‌گیرد، تحقیقات برند به سازمان‌ها کمک می‌کند تا ارزیابی دقیقی از عملکرد برند در هر مرحله داشته باشند.

ابزارهایی مانند نظرسنجی‌ها، مصاحبه‌ها، تحلیل احساسات از طریق شبکه‌های اجتماعی و همچنین ارزیابی تجربه مشتری در مراکز تماس، می‌توانند به سازمان‌ها کمک کنند تا بفهمند مشتریان چه احساسی از برند دارند و کجا می‌توانند بهبود یابند. به ویژه در مرکز تماس، جایی که ارتباط مستقیم با مشتریان برقرار است، می‌توان نظرات و انتقادات آن‌ها را به دقت جمع‌آوری کرده و در فرآیند تصمیم‌گیری‌های برند استفاده کرد.

در نهایت، استفاده از تحقیقات برند به برندها این امکان را می‌دهد که گام به گام تصویر واقعی خود را در ذهن مشتریان بسازند و تجربه‌ای دقیق و منطبق با نیازها و انتظارات آن‌ها فراهم کنند.

 

عملکرد برند

 

چگونه از مدل چهار سطحی در بهبود استراتژی برند استفاده کنیم؟

مدل چهار سطحی برند نه تنها چارچوبی تحلیلی است، بلکه ابزاری قدرتمند برای بهبود استراتژی برند در عمل به شمار می‌آید. با استفاده از این مدل، برندها می‌توانند نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کرده و در هر سطح از تجربه مشتری، بهبودهای لازم را اعمال کنند.
برای مثال، با استفاده از تحقیقات برند، می‌توان درک بهتری از هویت برند و تأثیر آن بر مخاطبان داشت، عملکرد برند را ارزیابی کرده و در نهایت پیوندهای عاطفی عمیق‌تری با مشتریان برقرار نمود. از این طریق، برندها قادر خواهند بود تا استراتژی‌های خود را به دقت تنظیم کرده و تجربه‌ای منحصربه‌فرد برای مخاطبان ایجاد کنند.

نتیجه‌گیری

مدل چهار سطحی برند به برندها این امکان را می‌دهد که تجربه‌ای دقیق و متناسب با نیازهای مشتریان خلق کنند. از هویت برند تا پیوندهای عاطفی، هر مرحله برای ارتقای رابطه با مخاطب اهمیت ویژه‌ای دارد. در این فرایند، تحقیقات برند به سازمان‌ها کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند. مرکز تماس همکال به عنوان نقطه تماس اصلی با مشتریان، اطلاعات ارزشمندی از بازخوردها و تجربیات مشتریان را فراهم می‌کند که به برندها در بهبود مستمر کمک می‌کند و موجب ایجاد وفاداری بلندمدت می‌شود.

مطالب مرتبط